- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
گزارش ها و روایات معتبر در مورد اربعین ( واقعیت اربعین و تحریفات آن)
آنچه باید در خصوص اربعـین سیدالشهدا علیهالسلام بدانیم : یکی از مهمترین مناسبت های مذهبی هر سال که از اهمیت و جایگاه ویژه ای هم برخوردار است مراسم اربعین حضرت ابا عبدالله الحسین است که هر ساله با شکوه بیشتری نسبت به سال قبل برگزار میگردد و همگی ما موظـفیم درگسترش و با شکوه تر برپا شدن آن ازهیچ کوششی دریغ نکنیم اما لازم است روایات و گزارشات مستند و واقعی این مراسم را نیز بدانیم تا واقعیت را از تحریفات جدا ساخته و به وظیفۀ دینی خود بهتر عمل کنیم. بعد از واقعه تلخ و غمبار شهادت سیدالشهدا علیهالسلام و انتقال خاندان نبوت به کوفه و برپایی مجالس مختلف در این شهر توسط ابنزیاد ملعون نامهای به يزيد نوشت و ضمن اعلام خبـر شهادت امام علیهالسلام و يارانشان و اسارت اهل بيت از يزيد كسب تكليف كرد.[1] وقتي نامه عبیدالله به يزيد رسيد، بعد از كمي تأمّل براي ابنزياد نوشت كه سرهاي شهدا[2]را همراه قافله اسرا و اموالشان به نزد من در شام بفرست. در مدتی كه پيك ابنزياد به شام رفت و جواب يزيد را آورد، اهل بيت در زندان كوفه نگهداري شدند.[3] در روايت ديگر از عَوانَة بْنِ حَكَم كلبى آمده: وقتى حسين علیهالسلام كشته شد و اهل بیت را به پيش ابن زياد برده و در کوفه زندانی کردند، سنگى را به همراه نوشتهای در زندان انداختند به اين مضمون: «پيكی در باره شما در فلان روز سوى يزيد روان شد و فلان روز باز میگردد، اگر تكبير شنيديد، يقين كنيد كه كشتن است و اگر تكبيرى نشنيديد، امان است انشاءالله.»؛ و چون دو روز يا سه روز پيش از آمدن پيك شد، سنگى به زندان افتاد كه نوشته اى بدان بسته بود با يك تيغ و نوشته چنين بود: «وصيت كنيد و سفارش بگوييد كه فلان و فلان روز در انتظار پيكند.» گويد: پيك آمد و تكبير شنيده نشد و نامه آمد كه اسيران را پيش من فرست[4].» آیت الله شعرانی مینویسد: عَوانَة بْنِ حَکَم در سال ۱۴۷ (هـ ق) فوت کرده و او قطعاً کسانی را که در کربلا بودهاند، دیده و از آنها روایت کرده است، به همین دلیل هیچ تردیدی در صحّت روایتش نمیتوان داشت.[5] نكته شایسته توجّه : بنا بر نقل شیخ حر عاملی بطور طبیعی کاروان ها در روز ۸ فرسخ یعنی ۴۸ کیلومتر را میتوانند طی کنند[6] اما گاهی مواقع به دلیل اضطرار یا عجله این سرعت تا دوبرابر هم افرایش مییافته است چنانچه سیدالشهدا علیهالسلام به جهت تمکین نکردن از بیعت یزید شبانه از مدینه خارج شد و مسیر ۸۰ فرسخی مدینه تا مکه را در پنج روز طی نمود یعنی روزی ۱۶ فرسخ . امام حسين علیهالسلام مسير۳۰۰ فرسخی[7] (۱۸۰۰ کیلومتر) مكّه تا كربلا را در ۲۴ روز پیمودند (خروج از مکّه ۸ ذيحجّه، ورود به کربلا ۲ مُحرّم ) و اگر گزارش دینوری یا گزارش دوّم سیّد بن طاوس را مبنای محاسبه قرار دهیم (خروج سوّم ذیحجّه) در ۲۹ روز پیمودند یعنی روزی ده فرسخ. از کوفه تا شام به خط مستقیم ۱۷۵ فـرسخ است (۱۰۵۰کیلومتر) به گـفـته سیّدبن طاوس، حاج شيخ عبّاس قمي و محدّث نوری[8] تندترین پیکها هم این مسير ۱۷۵ فرسخي را در حدود ۲۰ روز طی میکنند. همچنانکه پیکی که همزمان خبر شهادت امام را به مدینه برده بود ۲۳ روز طول کشید تا مسیر ۲۳۰ فرسخی مدینه تا کوفه را طی کند[9] ( روزی ده فرسخ) و نیز پیک امام علیهالسلام (مسلم بن عقیل) مسیر ۳۰۰ فرسخی مکّه تا کوفه را در۲۰ روز طی کرد ( خروج از مکّه ۱۵ رمضان، ورود به کوفه ۵ شوّال، یعنی روزی ۱۵ فرسخ ) و یا مسیر۲۰۰ فرسخی ( ۱۲۰۰ کیلومتر) شام تا مدینه را پیکی که خبر مرگ معاویه را به مدینه آورد، در ۱۲ روز طی کرد[10] ( مرگ معاویه ۱۵ رجب، ورود پیک به مدینه ۲۷ رجب پس روزی ۱۷ فرسخ طی شده است ) درحالیکه مسیر طی شدۀ پیک ابنزیاد، بیشتر از مسیر مکّه تا کوفه است (۳۵۰ فرسخ = ۱۷۵ فرسخ رفتن به شام، ۱۷۵ فرسخ برگشتن به کوفه) و احتمالاً يك روز هم در شام بوده كه ضمن استراحت و تجديد قوا، منتظر دریافت جواب نامه ابنزياد از یزید شده است. وانگهی خروج اين پيك از كوفه چند روز بعد از عاشورا بوده است و به گفته آیت الله شعرانی[11] اين پيك هر چقدر هم كه سريع رفته و برگشته باشد، اين مسير را نزدیک به چهل روز پیموده است و اگر این پیک دو برابر سرعت پیک یزید به والی مدینه، حرکت کرده باشد؛[12] یعنی سه برابر سرعت معمولی که میشود روزی ۲۴ فرسخ؛ باز هم حداقل زمان ممکن، کمتر از ۱۶ روز نخواهد بود. و اگر برابر آن پیک رفته باشد که دو برابر سرعت معمول است ؛ ۲۲ روز زمان نیاز بوده است تا برود و بازگردد. بر این اساس نتیجه میگیریم، خروج اهل بيت از كوفه و حركت به سوي شام در آستانه اربعين حسينی و یا حداقل در دهه اوّل صفر بوده است؛[13] هر چند عالم بزرگوار مرحوم آیت الله قاضی در صفحه ۴۳ تحقیق در باره اوّل اربعین، خروج اهل بیت از کوفه را در ۱۵ مُحرّم اعلام میکند اما این موضوع غیر ممکن است؛ زیرا اهل بیت در ۱۲ مُحرّم وارد کوفه شدند ( بر اساس گزارش اخبار الطوال (۳۰۵) الکامل فیالتّاریخ (۱۱/۱۹۳) و تاریخ حلب (۱۵۴) در ۱۳ مُحرّم وارد کوفه شدند )، در روز ۱۳ مُحرّم مجلس عام و چرخاندن سر مطهّر سیّدالشهدا علیهالسلام در شهر بوده، در روز ۱۴ مُحرّم، مجلس مسجد کوفه و شهادت عَبْدُاللَّه بْنِ عَفیف و سپس نامه برای یزید نوشته شده؛ پس نتیجه آنکه حتّی کبوتر نامه بر هم نمیتواند در یک روز؛ نامه به شام برده و جواب آن را بیاورد ضمن اینکه در گزارش عَوانَة بْنِ حَكَم که در چند کتاب دسته اوّل تاریخی آمده است، تأکید و تصریح بر گذشت مدّت زمان حداقل چندین روزه بر رفت و برگشت پیک دارد؛ پس خروج اهل بیت از کوفه در ماه صفر بوده و روايت اعلام شده در كتاب كامل بهايي در خصوص ورود اهل بيت به شام در شانزدهم ربيعالاوّل گزارشی کاملاً صحيح و تردید ناپذیر است و اين مطلب را بعضی از محققین، علما و بزرگان دین[14] هم تأييد كردهاند. ضمن اینکه هیچ تاریخ دیگری برای ورود اهل بیت به شام در اسناد و کتب تاریخی نیامده است.[15] گزارش کتب معتبر در خصوص روز اول صفر چیست؟ در کتب مصباح شیخ کفعمی، تقویم المحسنین فیض کاشانی، آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، و مقتل الحسین خوارزمی آمده است: « شَهر صَفَر، فِی الْیَومِ الأوَّ ل اُدْخِلَ رَأسَ الْحُسَین مَدینَةَ دَمِشق. یعنی درروز اوّل صفر؛ سر مقدّس حسین علیهالسلام را وارد دمشق کردند».[16] همان گونه که در صفحه ۳۸۲ نفس المهموم آمده احتمالاً این بزرگواران هم معتقد بودند که سر مطهّر سیّدالشهدا علیهالسلام به همراه پیکی که برای کسب تکلیف راهی شام شد به این شهر آورده شد و سر دیگر شهدا به همراه اهل بیت به شام فرستاده شدند. عقلانی هم همین است، چراکه کسب تکلیف در مورد سر مطهّر، معنایی نداشته و ابنزیاد سر مطهّر امـام علیهالسلام را طبق روال معمول به شام فرستاد و برای نوع رفتار با اهل بیت و احتمالاً درباره سرِ دیگر شهدا از یزید کسب تکلیف کرده است. چنانچه سرِ مسلم بنعقیل را همراه نامه به شام فرستاد. عُمَرِبنِ سَعد هم در عصر عاشورا ابتدا سر مطهّر را به کوفه فرستاد و سپس سرهای دیگر شهدا و اهل بیت را به کوفه برد. حضرت آیت الله شعرانی هم در صفحه ۳۹۲ نفس المهموم تاکید کرده که سر امام علیهالسلام همراه پیک، سریعاً به شام ارسال شده و در اوّل صفر به شام رسیده و بعد سر دیگر شهدا را همراه اهل بیت به شام فرستادند. در موقع ورود اهل بیت به شام نیز همچون شهر کوفه سرِ نورانی امام را به بیرون شهر برده و دوباره همراه کاروان اسرا وارد شهر کردند که این گزارش با محاسبه روزها نیز همخوانی دارد. متأسّفانه عدّهای به اشتباه با استناد به گزارش شیخ کفعمی، ابوریحان بیرونی، محدّث کاشانی و خوارزمی، ورود اهل بیت را به شهر شام در اوّل صفر اعلام میکنند که غلط است، زیرا همان گونه که گذشت، گزارش این بزرگواران فقـط اشـاره به ورود سر امام علیهالسلام دارد و حتّی سر دیگر شهدا هم ذکر نشده است. واقعیت اربعین و انحرافات آن آری درباره اربعین، انحرافی کوچک یا بهتر بگویم ابهـامی در دو کتاب مُثیرُالأحْزان و لهوف رخ داده و متأسّفانه انحرافات فـراوانی در کتب غیر معتبر و مجالس روضه ذکر میشود و هیچ سندی هم ندارد. به قطع و یقین، حضور اهل بيت دركربلا در روز اربعين سال ۶۱ هجری قمری، در راه برگشت از شام به دلایل متقن عقلی، نقلی و روایتی ممكن نبوده است. زیرا همان گونه كه ذکرشد و مستندات آن نیز وجود دارد، رفت و برگشت پيك ابنزياد به شام حدود یک ماه بوده و بیتردید اهل بیت در این مدّت در کوفه زندانی بودهاند و این موضوع حتّی در دو کتاب لهوف و مُثیرُالأحْزان هم به شکل ضمنی آمده است. پس از برگشت پیک، اهل بيت را به سوي شام حركت دادند؛ آن هم نه از راه مستقيم و بياباني كه ۱۷۵ فرسخ شود، بلكه شهر به شهر و به صورت تبليغي که شبها به استراحت میپرداختند؛ [17]حتّی در بعضی روزها هم جشن و پایکوبی میکردند كه شرح اين مسير و منـازل و شهرها در کتب مقاتـل آمده و در اینجا به این نکته بسنده میکنیم که: مرحوم محدّث نـوری در صفحه ۱۸۱ لؤلؤ ومرجان ودکتر شهیدی در صفحه ۶۱ کتاب پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه در قیام امام حسین با تحقیقات گستردهای که در کتب تاریخی انجام دادهاند، این مسیر را (کوفه، تکریت، موصل، سنجار، نصیبین، حلب، بعلبک و شام ) صحیحترین مسیر خواندهاند که مسافت آن حداقل ۱۵۰۰ کیلومتر است. [18] اين راه تقريباً در طول يك ماه پیموده شده و در ۱۶ ربيعالاوّل به شام رسيدهاند. به گزارشی وقتي به شام رسيدند، اهل بیت را سه روز در دروازه شام نگه داشتند تا شهر را آذينبندي كنند.[19] پس از ورود به شام، بنا بر نقل کتب معتبر دسته اول تاریخی[20] اهل بیت را به روایتی يك ماه و به روایتی ۴۵ روز در این شهر نگه داشتهاند که از این مدّت ۷ روز آن را (بعد از مجالس مختلف در شهر شام و پشیمانی ظاهری یزید) به عزاداری برای امام حسین علیهالسلام پرداختند.[21] اهل بیت بعد از یک ماه اقامت در شهر، از شام خارج شدند؛ اگر از شام به كربلا برگشته باشند، اين راه را هم، كمتر از۲۰ روز طي نكردهاند. اگر گزارش بلاذری در انساب الأشراف و قاضی نعمان در شرح الأخبار و دیگر مورخین مبنی بر فرستادن سر مطهر امام علیهالسلام به مدینه و برگشت مجدد آن به شام را محاسبه کنیم حداقل یک ماه دیگر هم به این مدّت اضافه خواهد شد. اینک اگر شمار اين روزها را جمع كنيد، ۱۵۰ ـ ۱۶۰ روز ميشود؛ يعني پنج ماه و چند روز، پس اهل بيت در اربعين اوّل نميتوانستند به كربلا برسند و چنین امکانی نبوده است. مدت اقامت اهل بیت در شام چند روز بوده است؟یکی از موضوعات مورد اختلاف در بحث اربعین مدت اقامت اهل بیت در شهر شام است؛ اولین کسی که از مورخان کتب دسته اول تاریخی به مدت اقامت اهل بیت در شهر شام تصریح کرده، قاضی ابوحنیفة نعمان بن محمد تمیمی مغربی متوفای سال ۳۶۳ هجری است که در کتاب شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ می نویسد: اهل بیت یک ماه و نیم در آنجا ماندند؛ سید بن طاووس نیر در اقبال الأعمال ص ۵۸۹ یک ماه را ذکر کرده است،[22] اما شیخ مفید« ارشاد ج۲ ص ۱۲۲» طبرسی « اعلام الوری ص ۲۴۹» و دیگران تنها به ذکر عنوان کلی « چند روز در آنجا ماندند» بسنده کرده اند. نکتۀ حائز اهمیت اینکه بسیاری از کتب تاریخی به مدت عزاداری اهل بیت در شهر شام پرداخته و آن را هفت روز[23] اعلام داشته اند که طبق نقل بعضی از کتب تاریخی[24] خاندان یزید ملعون نیز ۳ روز اهل بیت را همراهی کردند؛ اما با کمال تعجب میبینیم بعضی از کتب امروزی با جمع این دو روایت « سه روز و هفت روز» مدت اقامت اهل بیت در شهر شام را ۱۰ روز اعلام میدارند که هیچ سند تاریخی برای این عدد وجود ندارد و کاملاً هم اشتباه است؛ زیرا بلاذری در انساب الأشراف (۳/۴۱۸) مینویسد یزید سر مطهر امام علیهالسلام را به مدینه فرستاد و سپس آن را به دمشق بازگرداندند و با همین مضمون قاضی نعمان در شرح الأخبار (۳/۱۵۹) ذکر کرده است. همچنین ابن سعد در الطبقات الکبری(۵/۱۱۴) طبرسی در اعلام الوری (۳۵۷) ابن نما در مثیر الأحزان( ۳۵۸) خوارزمی در مقتل الحسین (۲/۸۳) سبط در تذکرة الخواص ( ۳۵۴) ابن جوزی در المنتظم (۵/۳۴۴) ابن کثیر در البدایة و النهایة (۸/۲۰۴) همگی اشاره به فرستادن سر مطهر به مدینه کرده اند و به هیچ عنوان عقلانی نیست که این همه اسناد معتبر دسته اول تاریخی را نادیده گرفت و به هیچ وجه نمیشود در این مدت کوتاه سر مطهر به مدینه رفته و دوباره به شام بازگشته باشد. همچنین در گزارشهایی، نقل شده که یزید؛ سر مطهّر امام علیهالسلام را چهل روز بر مناره مسجد شام نصب کرده بود![25] که این گزارش نیز ناقض اقامت کوتاه مدت اهل بیت در شهر شام است ضمن اینکه ابن سعد مینویسد یزید پیکی به شام فرستاد كه گروهى از وابستگان در حد كمال بنى هاشم و به ويژه علويان پيش او آيند. گروهى از وابستگان خاندان ابو سفيان را هم برگزيد و فرزندان و زنان خاندان و همسران و بار و بنه حسين علیهالسلام را همراه آنان به مدينه فرستاد و ... و طبیعتاً رفتن پیک به مدینه و آماده شدن و آمدن عده ای از بنی هاشم به شام حداقل نیازمند ۲۰ روز فرصت است. پس از مجموع آنچه گفته شد نتیجه میگیریم اهل بیت حداقل مدت یک ماه در شهر شام سکونت داشته اند. حال در زیر به بررسی استدال ها و استنادات مدافعین و مخالفین رسیدن اهل بیت در اربعین سال ۶۱ میپردازیم. بررّسی استدلال های مدافعین اربعین اول : ابتدا به بررسی دلایل و مستندات مدافعین اول که عمدتاً سه بخش است میپردازیم سپس دیگر مطالب استبعاد این امر و نظرات علما در ردّ اربعین اول ذکر می شود: الف . یکی از استدلالهای موافقین اربعین اول؛ این است که سعی کرده اند با ذکر مثال های تاریخی ثابت کنند که مسیر کوفه تا شام را میتوان در کمتر از ۱۰ روز طی کرد، این کتب بیشترین سرعتی که به عنوان شاهد مثال آورده اند طی مسافتی ۳۸ فرسخ (۲۲۸ کیلومتر) در هر روز است « آن هم برای پیک نه کاروان اسرا که عمداً زن و بچه بوده اند» که شاید در کل تاریخ ۳ تا ۴ مورد بیشتر اتفاق نیفتاده باشد که حتی با پذیرش این سرعت باور نکردنی که پنج برابر سرعت معمولی است، باز هم حضور اهل بیت در اربعین سال ۶۱ غیر ممکن و امری محال است؛ تا چه رسد برای کاروانی که در اسارت بوده اند. لازم به ذکر است که به تصریح عمادالدین طبری در صفحۀ ۶۳۵ کامل بهایی اهل بیت با چهارپایان خودشان به شام رفتند نه با اسبهای مختص برید که تند رو هستند و در بین راه نیز.... جدول زیر بر اساس سرعت های مختلف تنظیم شده تا ثابت شود با چنین فرض محالی نیز امکان حضور اهل بیت در اربعین نبوده؛ ملاحظه بفرمائید.
ب. در بعضی از کتب امروزی که به دنبال اثبات رسیدن اهل بیت در اربعین به کربلا هستند، مهمترین استدلال برای حضور اهل بیت در اربعین اوّل را حدیثی از شیخ صدوق نقل میکنند. در این روایت که از زبان فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام است بعد از تشریح مکان استقرار اهل بیت در شام آمده: وَ أَبْصَرَ النَّاسُ الشَّمْسَ عَلَى الْحِيطَانِ حَمْرَاءَ كَأَنَّهُ الْمَلاَحِفُ الْمُعَصْفَرَةُ إِلَى أَنْ خَرَجَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بِالنِّسْوَةِ وَ رَدَّ رَأْسَ الْحُسَيْنِ إِلَى كَرْبَلاء؛ در بيت المقدّس سنگى بر نداشتند، جُز آنكه خون تازه زيرش بود و مردم، خورشيد را بر ديوارها سرخ ديدند؛ مانند پتوهاى رنگين، تا على بن حسين علیهالسلام با زنان بيرون شد و سر حسين علیهالسلام را به كربلا برگرداند.[26]حال شما خود داوری کنید در این حدیث از اربعین یا خروج از شام به کربلا سخنی آمده است!؟ بحث اصلی، سرخی آفتاب تا زمان پیوستن سر مطهّر به بدن است؛که در روایات مختلف این مدّت بین ۴۰ روز تا ۲۱ ماه اعلام شده است. ج . عدّه ای مستند به گزارش ابو ریحان بیرونی مینویسدکه اهل بیت در اربعین سال ۶۱ هجری به کربلا آمدهاند؛ امّا آنچه در آثارالباقیه آمده این است: شَهْرُ صَفَرْ، فی الْیَوم الأَوَّلْ: اُدْخِلَ رَأسَ الْحُسَيْن مَدینَةَ دَمِشْق ....... وَ فی الْعِشْرینَ رَدّ رَأسَ الْحُسَيْنِ اِلی مجثمة حَتَّی دَفَنَ مَعَ جـثته، و فِیهِ زِیارَةَ الأَربَعین، وَ هُم حَرَمه بَعدَ اِنصِرافِهم مِنَ الشَّام ... ، در روز اوّل صفر، سر حسین علیهالسلام را وارد دمشق کردند و یزید سر را پیش روی خود گذاشت .... امّا زَيْدِ بْنِ علی نیز در همین روز کشته شد .... و در شانزدهم، مریضی پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شروع شد .... و در روز بیستم آن، سرحسین علیهالسلام را به بدنش ملحق کردند و در همان جا دفن شد و بدین سبب این زیارت را اربعین گویند که چهل تن از اهل بیت او پس از مراجعت از شام، قبرش را زیارت کردند.[27] اولاً: همان گونه که مستحضر شدید در این گزارش به هیچ وجه وقایع سال ۶۱ هجری مطرح نیست همچنانکه در وسط این جمله، دو واقعه دیگر مربوط به سالهای قبل و بعد از سال ۶۱ هجری ذکر شده است و از عبارت آخر این گزارش اینگونه استنباط میشود که منظور؛ بیستم صفر سال ۶۲ هجری قمری باشد زیرا اگر بیستم صفر سال ۶۱ بود دیگر نیازی به توضیح دادن اربعین وجود نداشت زیرا همگان میدانند چهل روز بعد از شهادت؛ اربعین است! همچنانکه مرحوم فرهاد میرزا در صفحه ۵۸۶ قمقام زخّار با استبعاد و مردود شمردن سال ۶۱ هجری مینویسد« قطعاً اربعین سال دیگر است که سنه ۶۲ هجری باشد » ثانیـاً : اگر برداشت غلطی داشته باشیم و بگوئیم که منظور ابوریحان بیستم صفر سال ۶۱ هجری است باز باید گفت در روایات وارده از ائمّه این موضوع تأئید نشده بلکه روایات ائمّه اشاره به دفن سر مطهر در نجف دارد[28]. ثالثـاً: حداقل شش گزارش دست کم هفتاد و نه سند معتبر وجود دارد که مغایر با گزارش ابوریحان بیرونی است که این امر را ناممکن میکند که از این تعداد ۲۸ سند آن جُزء منابع دسته اوّل تاریخی است.[29] نکته مهمّ بعدی آنکه بعضی از علما همچون آیت الله شعرانی در صفحه ۴۳۴ نفس المهموم و شیخ عبّاس قمی در صفحه ۵۲۱ منتهی الآمال گزارش ابوریحان بیرونی مبنی آوردن سر مطهر توسط امام سجاد علیهالسلام به کربلا را بسیار بعید میدانند و معتقدند سر مطهّر به امام سجّاد داده نشد بلکه همانگون که امام صادق علیهالسلام فرمودند سر مطهر توسط فردی دزدیده شد و در بالای سر امیرمؤمنان علی علیهالسلام دفن شد.[30] البته سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص (۳۵۴)، شیخ عباس قمی در نفس المهموم (۴۳۴) و علامه امین عاملی در اعیان الشیعه (۱/۶۲) مینویسندکه سرِ مطهّر سیّدالشهدا علیهالسلام را امام سجّاد علیهالسلام به مدینه بردند و بعداً به کربلا منتقل شد و این گزارش را صحیحترین گزارش در دفن سر سیّدالشهدا میدانند[31]. نکته آخر اینکه در باره محل دفن سر امام علیهالسلام در کتب مقاتل و بین علما اختلاف نظر زیاد است که آن را در جای خود خواهیم گفت. دلایل و مستندات نرسیدن اهل بیت در اربعین به کربلا ۱. همان گونه که گذشت حداقل ۲۰ روز رفت و برگشت پیک ابن زیاد به شام و ۲۰ روز طی مسیر کاروان اسرا به شام زمان برده است؛ مدت حضور اهل بیت در شام هم به روایت قاضی نعمان ۴۵ روز و به گزارش سیدبن طاوس یک ماه بوده است؛ حداقل زمان مورد نیز برای برگشت به کربلا هم ۲۰ روز است. پس برگشت اهل بیت در اربعین غیر ممکن است. و این گزارشات نیز ناقض برگشت سر مطهّر در اربعین اوّل به کربلاست. ۲. در کتب قرن دوّم تا قرن هفتم هجری همچون انساب الاشراف، اخبارالطِوال، الفتوح، ارشاد، مُروُجُ الذَّهَب، طبقات ابن سعد، أمالی صدوق، اَلعِقْدُ الفَرید، مقاتل الطالبیین، تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، أمالی طوسی، مصباح کفعمی، مصباح المتهجد طوسی، الکامل فیالتّاریخ، روضة الواعظین، البدایة و النهایة، اَلبِدْءُ وَالتّاریخ، مقتل خوارزمی و.... کوچکترین اشارهای به سفر به عراق نداشتهاند و برای نخستین بار در قرن هفتم، آن هم بیاستناد به کتب سدههای[32] قبل، در دو كتاب مُثیرُالأحْزان[33] ابن نما حلّی و لهوف سيّدبن طاووس آمده و كتب سدههای پسین هم مطلب این دو را نقل كردهاند؛ ضمن اینکه در این دو کتاب هم نامي از اربعين برده نشده بلكه آمده است: وَ لَمَّا رَجَعَ نِسَاءُ الْحُسَيْنِ وَ عِيَالُهُ مِنَ الشَّامِ وَ بَلَغُوا الْعِرَاقَ قَالُوا لِلدَّلِيلِ مُرَّ بِنَا عَلَى طَرِيقِ كَرْبَلاءَ فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ رِجَالاً مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم قَدْ وَرَدُوا لِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَوَافَوْا فِي وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُكَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِم ؛ چون زنان و خاندان حسين علیهالسلام از شام بازگشتند و به كشور عراق رسيدند، به راهنماى قافله گفتند ما را از راه كربلا ببر، پس آمدند تا به قتلگاه رسيدند و ديدند جابر بن عبد اللّه انصارى با عدّهای از بنیهاشم و اهل بیت پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم براى زيارت قبر حسين علیهالسلام آمدهاند، پس همگى همزمان در آن سرزمين رسیدند و با گريه و اندوه و سينه زنى به عزاداری پرداختند. این درحالی است که در صفحه قبل این کتابها، نوشته شده که یزید دستور داد اهل بیت را به مدینه برگردانند.[34] سه نکته مهمّ: الف. در هیچ یک از این دو کتاب، اشاره به روز اربعین نشده است و مقصود این دو بزرگوار هم نمیتواند اربعین باشد که در این خصوص توضیح خواهیم داد ب . هر دو کتاب به حضور اهل بیت در کوفه، در مدّت رفت و برگشت پیک به شام اشاره کردهاند. ج . هر دو کتاب به خروج اهل بیت از شام به سمت مدینه تصریح کردهاند؛ و این سه نکته مغایر برگشت به کربلا در روز اربعین است. به سخن صحیحتر، در خود این دو کتاب هم موضوع برگشت به کربلا؛ غیر مستقیم نفی شده است. ۳. درکتب تاریخی ما، دو کتاب بسیار معتبر و ارزشمند هست که وقایع و مباحث روز اربعین بطور ویژه در آن آمده است: الف. بشارة المصطفی نوشته عماد الدین محمد بن ابو القاسم طبری ( متوفای ۵۵۳ ق) ب. مصباح الزائر نـوشته سیّد بن طاوس.[35] در این دو کتاب نیز به حضور اهل بیت در کربلا در این روز هیچ اشارهای نشده است و فقط نوشتهاند جابر به همراه عطیّه برای زیارت آمده بودند. در صورتی که اگر چنین اتّفاق مهمّی صورت گرفته بود، بطور حتم در این دو کتاب ذکر میشد. با توجّه به آنچه گذشت، گزارش سیّد بن طاوس و ابن نما در لهوف و مُثیرُالأحْزان با گزارش طبری و سیّد بن طاوس در بشارة المصطفی و مصباح الزائر به دلایل زیر، دو گزارش متفاوت برای دو زمان متفاوت است: الف . در گزارش لهوف و مُثیرُالأحْزان هیچ اشارهای به روز اربعین نشده است. ب. درگزارش لهوف و مُثیرُالأحْزان آمده، وقتی اهل بیت به کربلا رسیدند، جابر به همراه عدّهای از بنیهاشم به کربلا آمده بودند! در صور تیکه در زیارت اربعین، جابر به همراه عطیّه به کربلا آمده و هیچ سخنی از افراد بنیهاشم نیست. ج . در گزارش زیارت اربعین، اشارهای به رسیدن اهل بیت نشده و اگر چنین اتّفاقی رخ داده بود قطعاً باید اشاره میشد که این مهمتر از زیارت جابر است. د . در زیارت اربعین، نوشته شده که جابر بعد از چند ساعت به همراه عطیّه به سمت خانههای کوفه رفتند و حال اگر در این روز، اهل بیت هم به کربلا رسیده بودند، هیچ گاه دلداهای همچون جابر اهل بیت را رها نمیکرد و به همراه عطیّه به کوفه نمیرفت. هـ . از فردی با خصوصیّات جابر، اصلاً بعید نیست ـ که انتظار میرود ـ چندین بار به زیارت قبر سیّدالشهدا علیهالسلام رفته باشد و در دفعات بعدی زیارتش، با اهل بیت روبرو شده باشد. ۴. محدّث نوری، دکتر آیتی، شهید مطهّری، شیخ عبّاس قمی و بعضی از علما معتقدند سیّد بن طاوس لهوف را در سنین جوانی نوشته و مدّتها بعد که تبحّرش بیشتر شده، در كتاب اقبال الأعمال ضمن اعلام حضور یکماه اهل بیت در شام، حضور اهل بيت در اربعين را بعيد دانسته و مردود میشمرد و بدینسان اشتباهش در لهوف را جبران میکند.[36] هر چند به نظر حقیر به دلایلی که ذکر شد، برداشت صحیحتر آن است که منظور سیّد بن طاوس در لهوف به هیچ وجه اربعین نبوده؛ همچنانکه هیچ اشارهای هم به اربعین نکرده است و با توجّه به استبعاد سیّد بن طاوس مبنی بر رسیدن اهل بیت به کربلا در اقبال الأعمال و اعلام حضور یک ماهه در شام؛ این برداشت؛ قوّت بیشتری پیدا میکند. ۵ . بسیاری از محققین و بزرگان دین نیز همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال (۵۸۹) علاّمهمجلسی در بحارالأنوار (۱۰۱/۳۳۴) و جلاءالعیون (۶۱۹)، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال (۵۲۵) ، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال(۷/۲۱۱)، عادل العلوی در عبقات الأنوار (۴۴)، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم (۳۷۵)، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ (۶/۱۰۱)، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ (۳۱۸)، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین (۳۶۰)، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی (۱/۳۰)، فرهاد میرزا در قمقام (۵۸۶)، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا (۱۴۸)، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان( ۷۵۳)، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (۲۲۶)، حسین نوری در صدق در مقتل خوانی و عبدالرحیم قنوات در تبیین یک تحریف با جمع بندی روایات موجود، حضور اهل بیت در روز اربعین و در برگشت از شام را ناممکن اعلام کرده و این گزارش را نادرست میدانند. ۶ . محدّث نوری، محدّث قمی و مرحوم خراسانی مینویسند: تمامی کتب مقاتل معتبر خروج اهل بیت از شام را به سوی مدینه اعلام کردند و حتّي يك نفر از مورّخان معتبر و اجلاّء فن و حدیث، ذكري از سفر به عراق نداشتند و به عكس، همه گفتند به سوي مدينه رفتند.[37] شايد به همين دليل هم هست كه بعضی همچون حضرت آيتالله میرزا حسین نوري در لؤلؤ و مرجان موضوع حضور اهل بيت در كربلا در روز اربعين را از ریشه منكر شده و جزء تحريفات عاشورا میخواند. در بعضی از کتب امروزی آمده که درست است که خروج به سمت مدینه بوده؛ امّا در بین راه؛ تصمیم عوض شده است! این موضوع به چند دلیل بعید به نظر میرسد: الف. یزید، امام سجّاد علیهالسلام را میان دو چیز مخیّر گذاشت (ماندن در شام و برگشت به مدینه[38]) یعنی با این سخن، اجازه رفتن به کربلا را نداد. ب . دستور یزید به نُعمان بْنِ بَشیر و همراهانش این بود که اهل بیت را به مدینه برگردانند و نُعمان بْنِ بَشیر نیز نمیتوانست از این فرمان یزید سرپیچی کند، هرچند به درخواست اهل بیت. ج. یزید، اهل بیت را همراه ۳۰ سرباز فرستاد و دستور داد آنان را شبانه حرکت بدهند.[39] همراهی ۳۰ سرباز و دستور حرکت شبانه، نشانگر آن است که یزید از تحریک احساسات مردم با دیدن اهل بیت، در نتیجه از قیام مردم واهمه داشت، به همین دلیل چنین دستوری صادر کرد و قطعاً از برگشت اهل بیت به کربلا جلوگیری میکرد. د. بسیاری از کتب تاریخی نوشتهاند که اهل بیت از شام به سمت مدینه حرکت کرده و تصریح کردهاند که آمدند تا به مدینـه رسیدند و گزارشی از رفتن به کربلا ندادهاند. هـ . بعضی از بزرگان و محققین معتقدند با مراجعه به کتب تاریخی، میبینیم راه شام به مدینه از کنار دریای سرخ و مدیترانه و کاملاً مخالف راه شام به کوفه است. دو راه مجزّا از شمال و جنوب شهر شام است؛ حتّی چند کیلومتر مسیر مشترک هم نداشتند.[40] امّا با پذیرش احتمال ضعیف این تغییر مسیر، باز هم به دلایل ذکر شده در بالا نمیتوانیم بگوئیم که منظور ابن نما و سیدبن طاوس اربعین سال ۶۱ بوده است. ۷. بسیاری از بزرگان همچون شیخ مفید در مسار الشیعه، شیخ طوسی در مصباح المتهجد، شیخ رضی الدین حلی در العُدَدِ القَویّه و شیخ کفعمی در مصباح هم غیر مستقیم، حضور اهل بیت در راه برگشت از شام و در روز اربعین را مردود دانستهاند، چراکه خروج اهل بیت از شام را در ۲۰ صفر اعلام[41]و همگی تصریح کردهاند از شام به سمت مدینه حرکت کردند[42]. مگر میشود اهل بیت در۲۰ صفر از شام خارج شده باشند و در همان روز هم به کربلا برسند! البته با توجّه به آنچه گذشت، خروج اهل بیت در این تاریخ هم از نظر محاسبه روزها شدنی نبوده و بزرگانی همچون سیّد بن طاوس در اقبال الاعمال (۵۸۹) علاّمه مجلسی در بحارالأنوار (۱۰۱/۳۳۴) آیت الله شعرانی در حاشیه نفس المهموم( ۴۳۴) فرهاد میرزا در قمقام ۵۸۶) و دکتر آیتی در بررسی تاریخ عاشورا(۱۵۰) این نقل را صحیح و امکان پذیر ندانستهاند؛ ولیکن این زودترین تاریخ در خروج اهل بیت از شام است که حتّی با این گزارش نیز، حضور اهل بیت در راه برگشت و در روز اربعین صحیح نبـوده و همخوانی ندارد. با اينكه موضوع حضور اهل بيت در اربعين به كلي در لؤلؤ و مرجان[43]ردّ شده و بعضی از بزرگان نیز بر این معتقد هستند، بعضی دیگر از علما[44] احتمال ذكر شده در ناسخ التواريخ ـ حضور در روز اربعین و در راه رفتن به شام ـ را محتمل شمردهاند که از نظر محاسبات روزها هم با آنچه درکتب دیگرگفته شده است، مطابقت دارد. امّا حاج شیخ عبّاس قمی در صفحه ۵۲۵ منتهی الآمال و آیت الله قاضی در صفحه ۳۲ تحقیق دربارة اوّل اربعین این احتمال را نیز بعید میداند و دکتر آیتی نیز در بررسی تاریخ عاشورا (۱۴۹) مینویسد اگر سندی وجود داشت، میتوان حضور اهل بیت در راه رفتن به شام را صحیح دانست امّا سندی ندارد. محدّث نوری هم این احتمال را مردود میداند و مینویسد اگر چنین بود، حتماً باید در دو کتاب بشارة المصطفی و مصباح الزائر که ویژه روز اربعین است این موضوع آورده میشد و این سخن، استدلال صحیحی است و باید آن را بپذیریم و همانگونه که گذشت، جملات دو روایت حضور جابر و حضور اهل بیت نیز، با هم همخوانی ندارند. در ثانی این احتمال مغایر گزارش سید بن طاوس، ابن نما حلّی و ابو ریحان بیرونی است زیرا این بزرگواران تصریح کرده اند در بازگشت از شام به کربلا آمدند .شاید یکی دیگر از دلایلی که ثابت میکند در راه رفتن به شام به کربلا نرفتهاند، گزارش شمر به یزید است که میگوید « هم اکنون بدنهایشان بر روی خاک صحرا ... [45] » بیشک اگر از کربلا عبور کرده بودند، میدانستند که بدنهای مطهّر شهدا هم دفن شده است. با توجّه به آنچه گذشت، نتیجه میگیریم روضهاي که در آن گفته میشود، سر دو راهي از امام سجّاد علیهالسلام سؤال كردند به كدام طرف برويم و ایشان فرمودند از عمّهام بپرسید و... یا سخنان جابر و عطیّه با امام سجّاد هیچ صحّت ندارد و از آن مهمتر، در هیچ یک از كتب مقاتل معتبر هم چنین چیزی نيامده و عین عبارت، همان چیزی است که پیشتر ذکرشد. پس هیچ گزارش مستندی برای حضور اهل بیت در روز بیستم صفر سال ۶۱ هجری قمری ( اربعین ) وجود ندارد و سه احتمال وارد است: ۱. در مسیر رفتن به شام كه هنوز در اسارت و همراه لشکريان ابنزياد بودند؛ به کربلا آمدهاند که این احتمال نیز ضعیف است و مخالفانی دارد و مغایر گزارش های تاریخی است. ۲. در راه برگشت از شهر شام، قبل از آنکه به مدینه بروند در تاریخی نا معلوم؛ به کربلا آمدهاند که این نیز با توجّه به استدلالهای نقل شده ضعیف است. ۳. پس از بازگشت به مدینه، در اوّلین فرصت ممکن ( شاید ۲۰ صفر سال ۶۲ هجری ) به کربلا آمدهاند و احتمالاً جابر نیز در این تاریخ مجدداً برای زیارت مرقد سیّدالشهدا علیهالسلام به کربلا آمده بوده، که این گزارش قویترین و منطقیترین احتمال است. ممکن است برای بعضیها این سؤال یا ابهام پیش بیاید: پس جایگاه و قداست اربعین چه میشود؟ که در پاسخ باید گفت: قداست و جایگـاه اربعین در جای خویش باقی است و همانگونه که امام عسکری علیهالسلام فرمودند « زیارت اربعین یکی از صفات مؤمن است[46] »، زیارت اربعین نه از آن جهت به عنوان یکی از صفات شیعه معرّفی شده است که در این روز اهل بیت به کربلا آمدند، نه، بلکه از آن جهت است که روز زنده نگه داشتن یاد شهداست. به تعبیر مقام معظم رهبری، اربعین؛ خصوصیتش به خاطر این است که در اربعین یاد شهادت حسین زنده شد و این چیز بسیار مهمی است. اربعین آن روزی است که بر افراشته شدن پرچم پیام کربلا در آن روز آغاز شد، روز بازماندگان شهداست. حالا چه در اربعین اوّل خانواده امام حسین علیهالسلام به کربلا آمده باشند، چه نیامده باشند.[47] اصلاً عدد چهل در دین دارای جایگاه ویژهای است و آیات و احادیث فراوانی در این خصوص وجود دارد که از آن جمله می توان به مواردی همچون الف. کمال عقل در چهل سالگی « بحار الأنوار ۱/۱۳۱» ب. آثار چهل روز گناه « مسندالشهاب ۱/۳۸ » ج. آثار حفظ چهل حدیث «الخصال ۵۴۱» د. شهادت چهل مؤمن در حق میّت « الخصال ۵۳۸ » هـ . آثار و برکات قرائت دعای عهد در چهل صبح « المزار الکبیر ۵۳۴ » و. عدم پذیرش نماز شراب خوار تا چهل روز « کامل الزیارات ۱۶۷» ز. گریه چهل روز زمین و آسمان برای امام حسین « کامل الزیارات ۱۶۷» اشاره کرد؛ که جهت اختصار از طرح بیشتر آن خوداری می کنیم [48].
[1]. موضوع کسب تکلیف در لهوف و تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ نیامده است. ضمناً در بعضی از مقاتل به بودن اهل بیت در این مدّت در کوفه تصریح نشده؛ ولی ساختـار و معنـای جملات ذکر شده در این کتب، نشانـگر آن است که اهل بیت در مدّت رفت و برگشت پیک، در کوفه زندانی بودند. [2]. در ارشاد آمده است: پس از گرداندن سر مطهّر، سر امام و دیگر شهدا را به شام ارسال کردند. در صفحه ۳۸۲ نفس المهموم آمده است: از عبارت نقل شده در ارشاد و دیگر کتب معلوم میگردد؛ ابنزیاد، سرها را برای یزید فرستاد و در مورد خود اسرا از یزید کسب تکلیف کرد. از گزارش تاریخ الامم والملوک ( ۵/۴۵۹ )، اَنْسابُ الاَشْراف (۳/۴۱۵)، البِِدایَةوالنَّهایة (۸/۱۹۱)، الکامل فیالتّاریخ (۱۱/۱۹۷)، کامل بهائی(۶۳۴)، اعلام الوری (۳۵۳ )، تاریخِ حَلَبْ (۱۵۵ ) و تاریخ دمشق ( ۲۰/۳۲۴) نیز معلوم میشود سر امام و دیگر شهدا به شام ارسال شدند و پس از رسیدن سر به شام، اهل بیت را روانه شام کردند. بعضی از کتب همچون ، تجاربالامم، شَرْحُ الأخْبار، اِثْباتُ الْوَصیَّة، اَلْمُنْتَظَمْ، فُصُولُ المُهِمَّۀ، الْمَناقِبُ وَالْمَثالِب، الطبقات الکبری و تاریخالخُلَفاء نیز دراین خصوص سکوت کرده وگزارشی ندادهاند. در کَشف الغُمَّة هم با این جمله ( سر امام و اهل بیت را به شام فرستادند ) بحث زندگانی امام حسین را تمام کرده و وارد تولد و زندگانی امام سجاد شده است، از اینرو جمله ذکر شده نه به معنی اختلاف نظر بلکه؛ ختم مباحث در یک جمله شمرده میشود. [3]. اللهوف۱۴۹؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۷۲؛ بحارالأنوار ۴۵/۱۲۴؛ جلاءالعیون ۶۰۳ ؛ منتهي الآمال۴۹۳؛ نفس المهموم۳۷۴؛ منتخب التّواریخ ۱۸۶؛ ناسخ التّواریخ ۵۴۴ ؛ مقتل مقرّم ۳۵۵؛ مهیج الأحزان ۶۲۹ و۶۶۳؛ مقتل جامع ۲/۷۶ ؛ لؤلؤ ومرجان ۱۷۱؛ مقتل امام حسین ۲۳۴. ( ابن سعد نیز گزارشی مبنی بر اینکه پیکی از جانب یزید به کوفه آمد که عبیدالله را ملزم به فرستادن اهل بیت به شام می کرد در کتابش نوشته است ـ ترجمة الحسین ، فصلنامه تراثنا ش۱۰ ص ۱۹۰ و مقتل جامع ۲/۲۹۳). [4]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۶۳؛ الکامل فیالتّاریخ ۱۱/۱۹۷؛ لؤلؤ ومرجان ۱۸۱؛ منتهی الآمال ۴۹۳؛ مقتل مقرّم ۳۳۹؛ نفس المهموم ۳۷۵. [5] . نفس المهموم ۳۷۵. [6]. وسائل الشیعه شیخ حر عامل ج ۸ ص ۴۵۱. [7]. نفس المهموم ۱۶۴.( هر فرسخ ۶ کیلو متر ) البته به نظر میرسد این مسیر کمتر از ۱۸۰۰ کیلومتر باشد زیرا ریز فواصل بین منازل به ترتیب به این میزان است : مکه تاتنعیم ۱۶، تنعیم تا صفاح ۱۷، تا ذات عرق ۴۴، تا غمره ۴۵، تا مسلح ۳۴، تا افیعیه ۶۸، تا معدن بنی سلیم ۵۳، تا عمق ۵۵، تا سلیله ۳۶، تا ربذه ۵۲، تا مغیثه ۴۸، تا نقره ۶۶، تا حاجر۵۵، تا سمیرا ۶۴، تا توز ۳۲، تا فید ۴۹، تا اجفر۶۱، تا خزیمیه ۴۸، تازرود ۱۲، تا ثعلبیه ۴۵، تا بطان ۴۵، تا شقوق ۴۵، تا زبالة ۴۲، تا قاع ۳۸، تا عقیبه ۴۸، تا واقصه ۵۸، تا شراف ۶، تا ذوحسم ۲۵، تا بیضه ۴۵، تا عذیب هجانات ۴۵، تا رهیمیه ۴۰، تا قطقطانیه ۲۰، تا قصر بنی مقاتل ۴۵، و از قصر بنی مقتل تا کربلا نیز ۳۳ کیلومتر است که مجموعا ۱۴۵۲ کیلومتر میشود. [8]. منتهي الآمال ۵۲۴؛ اقبال الاعمال ۵۸۹ ؛ لؤلؤ ومرجان ۱۷۴؛ قمقام ۵۸۶ . ( در قمقام فقط تعیین مسافت آمده ) البته به نظر میرسد طی این مسیر در ۲۰ روز حالت عادی است نه تندترین پیک ها، یعنی روزی ۹ فرسخ که طبیعی هم میباشد. [9]. البِِدایَة والنَّهایة ۸/۲۰۰ ؛ کشف النعمه ۲/۲۶۸. [10]. در صفحه ۳۶ کتاب تحقیق در باره اوّل اربعین بیهیچ استنادی آمده که نامه توسط کبوتر نامه بر ارسال شده است که محدّث نوری در صفحه ۱۸۲ لؤلؤ ومرجان این احتمال را به طور مستند، مردود میشمرد. [11]. آیت الله شعرانی در نفس المهموم صفحه ۳۷۵؛ محمد علی خراسانی در صفحه ۳۱۶ منتخب التّواریخ یکماه اعلام کرده است. [12].این پیک دستور داشت درکوتاهترین زمان و قبل از پخش شدن خبر مرگ معاویه، خبر را به حاکم مدینه برساند تا هرچه سریعتراز امام بیعت بگیرند لذا بیش از دو برابر سرعت معمول یعنی روزی ۱۷ فرسخ راه شام تا مدینه را پیمود. [13]. حجه السلام و المسلمین دکتر آیتی در صفحه ۱۴۹ کتاب بررسی تاریخ عاشورا مینویسد: تاریخ دقیق آن در کتب تاریخی نیامده امّا بطور تقریبی میتوان گفت در ۱۸ صفر بوده است. [14]. کامل بهایی ۶۳۶؛ بحارالأنوار ۱۰۱/۳۳۵؛ نفس المهموم ۳۹۱؛ منتهی الآمال۵۰۱؛ منتخب التّواریخ ۳۱۶؛ فیض العلام ۲۸۰؛ بررسی تاریخ عاشورا ۱۴۹. [15]. منتخب التّواریخ ۳۱۶ ؛( ما نیز به غیر از کتب مآخذ این کتاب؛ بیش از ۸۰ مقتل معتبر دیگر را بطور مستقیم و غیر مستقیم بررسی نمودیم امّا تاریخ دیگری برای ورود اهل بیت نیافتیم. ) [16]. مصبـاح ۶۷۶؛ آثارالبـاقیه ۵۲۷؛ مقتل خوارزمی ۲/۴۸؛ نفس المهموم ۳۹۱؛ منتخب التّواریخ ۳۱۶؛ منتهی الآمال۵۰۱؛ قمقام ۵۶۱. [17]. یکی از دلایلی که می توان اطمینان حاصل کرد که اهل بیت را از راه بیابانی نبرده اند متن خطبه حضرت زینب در کاخ یزید است؛ آنجا که خطاب به یزید میفرمایند « آیا این از عدل توست که دختران رسول خدا را به اسیری از شهری به شهری بکشانی و...». ضمناً بعضی از مورّخان معتقد هستند انتخاب این مسیر به دلیل آن است که راه مستقیم، بیابانِ صعب العبور و خشک و سوزان بوده است و امکان عبور کاروان از آن وجود نداشته است به همین دلیل مسیر دیگر که طولانیتر است، انتخاب شده است؛ که با توجّه به وضعیت اقلیمی این منطقه درست به نظر میرسد. [18]. ریز مسافت بین منازل به این قرار است: از کوفه تا بابل ۴۵، تا حصاصه ۲۵، تا ساباط ۲۲، تا تکریت ۲۰۰، تا موصل ۲۰۰، تا تل اغفر ۶۰، تا سنجر ۸۰، تا نصیبین ۱۳۰، تا عین الورد ۱۲۵، تا حزان ۹۸، تا دعوات ۱۲۵، تا حلب ۸۵، تا قنسیرین ۲۴، تا معرة النعمان ۴۸، تا کفر طاب ۲۴، تا شیزر ۲۴، تا حماة ۲۰، تا حُمص ۴۶، تا بعلبک ۸۸، تا دیر راهب ۳۰ و از دیر راهب تا شام نیز ۳۷ کیلومتر است که مجموعا ۱۵۴۵ کیلو متر میشود. [19]. کامل بهایی ۲/۲۹۳؛ منتهی الآمال ۵۰۳ ؛ نفس المهموم ۳۹۵. [20]. اقبال الاعمال ۵۸۹؛ منتهی الآمال ۵۲۴؛ لؤلؤ ومرجان ۱۷۴. در صفحات ۳/۲۶۹ شَرحُ الأخبار یک ماه و نیم، ۳۱۸ منتخب التّواریخ ۲ ماه ذکر شده و ۵۸۶ قمقام شش ماه ذکر شده است. نکته: اگر چه در بعضی از کتب، اشارهای به مدّت حضور اهل بیت در شهر شام نشده است، اما گزارشیکه در آن اعلام میشود در مدّت حضور اهل بیت در شهر شام بر اثر مناسب نبودن مکانشان، صورتها پوست انداخته و .... که در بیشتر کتب نیز آمده، نشانگر اقامت طولانی مدّت در شهر شام است. [21]. جلاءالعیون ۶۲۱؛ بحارالأنوار ۴۵/۱۹۶؛ مقتل امام حسین ۲۵۷؛ نفس المهموم ۳۹۵؛ منتهی الآمال ۵۰۳؛ قمقام ۵۷۹؛ ناسخ التّواریخ ۵۸۱ ؛ منتخب التّواریخ ۳۱۷؛ مهیج الأحزان ۷۵۳؛ لؤلؤومرجان ۱۸۲. ضمناً در صفحه ۱۸۲ لؤلؤ ومرجان به نقل از تاریخ الامم والملوک آمده بعد از رسوائی یزید، فقط ده روز در خانه یزید اسکان داده شدند. [22]. گزارشات فوق در کتب بحارالانوار ج ۹۸ ص ۳۳۵؛ ملاذالاخیار ج ۹ ص ۳۰۲؛ منتهی الآمال ۵۲۴؛ لؤلؤ ومرجان ۱۷۴ هم ذکر شده است البته مدت اقامت اهل بیت در شام در صفحه ۳۱۸ منتخب التّواریخ ۲ ماه و ۵۸۶ قمقام شش ماه ذکر شده است. [23]. کامل بهائی ۶۴۴؛ بحارالأنوار ۴۵/۱۹۶؛ جلاءالعیون ۶۲۱؛ نفس المهموم ۴۱۸؛ منتهي الآمال۵۲۳؛ مقتل امام حسین ۲۵۷؛ منتخب التّواریخ ۳۱۷؛ ناسخ التّواریخ ۵۸۱؛ قمقام ۵۷۹؛ مهیج الأحزان ۷۱۶ ؛ مقتل جامع ۲/۱۵۰. [24]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۶۲؛ الطبقات الکبری ۵/۱۱۳؛ الفتوح ۵/۱۳۳؛ مَقْتَل خوارزمی ۲/۸۱؛ البِِدایَة والنَّهایة ۸/۱۹۵؛ کامل بهائی ۵۲۲؛ تَذْکِرَةُ الْخَواص ۳۵۰؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۹۹؛ جلاءالعیون ۶۱۶ ؛ بحارالأنوار ۴۵/۱۴۲؛ نفس المهموم ۴۲۷؛ منتهی الآمال ۵۱۳؛ مقتل مقرّم ۳۸۳؛ مقتل امام حسین ۲۵۴؛ قمقام ۵۷۱؛ مهیج الأحزان ۷۱۷؛ مقتل جامع ۲/۱۴۸. [25]. کامل بهائی ۶۴۱؛ نفس المهموم ۴۲۳و۴۲۷؛ منتخب التّواریخ ۳۱۷. [26]. أمالی صدوق ۳۱/۱۶۸؛ بحارالأنوار ۴۵/۱۴۰؛ جلاءالعیون۶۲۰ . [27]. آثارالباقیه ۵۲۸ .توضیح ضروری: آثارالباقیه کتاب تاریخی یا مقتل نیست؛ بلکه موضوع آن در خصوص محاسبات ریاضی و نجوم در شناخت ماهها و ویژگیهای آن در اقوام و ملل مختلف است و گاهی نیز به تناسب به بعضی از وقایع مهمّ آن ماه، طی سالهای مختلف اشارهای شده است. ضمناً ابو ریحان بیرونی در کتاب دیگر خود بنام قانون مسعودی ج۱ ص ۲۶۲ تاریخ برگرداندن سر مطهر امام با حرف ابجد « کد » ۲۴ صفر اعلام نموده است. [28] . رک: کامل الزیارات ۹۷ و ۹۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب۴/۷۷؛ تاجُ الْمَوالِید ۸۷؛ بحارالأنوار۴۵/۱۷۸ (يزيد بن عمر بن طلحه گوید: امام صادق مرا به زیارت قبر امیرالمومنین بردند پس از زیارت و خواندن نماز فرمودند: حال بايست و بر جدّت حسين بن على عليه السّلام، سلام بده. من عرض كردم: فدايت شوم: آيا حضرت حسين عليه السّلام در كربلاء نيستند؟ فرمودند: بلى ولى هنگامى كه سر مطهّر آن حضرت را به شام آوردند يكى از دوستان ما آن را ربود و در جنب اميرالمؤمنين عليه السّلام دفن نمود.). [29] . الف . استعلام ابنزیاد از یزید و رفت و برگشت پیک به شام؛ بیست سند ب . ورود اهلبیت به شام درشانزدهم ربیع الاوّل؛ هفت سند ج . اقامت طولانی مدّت در شهر شام( یک تا شش ماه)؛ شش سند د . سخن یزید مبنی برپس ندادن سر سیّدالشهدا به امام سجاد؛ ۱۱ سند هـ . خروج اهل بیت از شام در بیستم صفر؛ ده سند. و. ارسال سر امام به مدینه یا نجف ۲۵ سند. [30]. به نظر این روایت صحیحتر باشد زیرا همان گونه که حاج شیخ عباس قمی هم به استناد کتب دسته اوّل تاریخی تصریح کرده است یزید ملعون در پاسخ سه خواسته امام سجاد؛ گفت: سر پدرت را به تو نمیدهم و هرگز نخواهی دید و سر مطهّر را به امام سجاد نداد. ( اللهوف ۱۷۶؛ مُثیرُالأحْزان ۳۵۵؛ بحار الأنوار ۴۵/۱۴۴؛ نفس المهموم ۴۳۱ و .. ). [31]. از گزارش صفحه (۲/۴۶۰) تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ هم اینگونه برداشت می شود که موسوی حائری هم به این اصل معتقد بوده اند. [32]. گاهی گفته میشود سیّد بن طاوس به دلیل اختصار کتاب لهوف؛ سندی ارائه نداده است در صورتیکه چنین چیزی صحیح نیست زیرا این عالم بزرگوار در بسیاری از موارد در کتاب لهوف همچون :۱- وَ رَوَيْتُ مِنْ كِتَابِ أَصْلِ الْأَحْمَدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ ۲- وَ رَوَى أَبُوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُجَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ الْإِمَامِيُّ فِي كِتَابِ دَلَائِلِ الْإِمَامَةِ ۳- وَ لَقَدْ ذَكَرَصَاحِبُ الْمَقْتَلِ الْمَرْوِيِّ عَنْ مَوْلَانَا الصَّادِق ۴ - وَ رَوَى مَعْمَرُ بْنُ الْمُثَنَّى فِي مَقْتَلِ الْحُسَيْن ۵- وَ ذَكَرَ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ فِي كِتَابِ الرَّسَائِل. سند ارائه کرده است. [33]. در صفحات ۱۷۲ لؤلؤ ومرجان؛ ۳۶۹ کبریت احمر و ۳۱۸ منتخب التّواریخ آمده مُثیرُالأحْزان ۲۰ یا به روایتی ۲۴ سال بعد از لهوف و یا وفات سیّد بن طاوس تألیف شده، پس احتمالاً این موضوع نیز به استناد ذکر در لهوف در مُثیرُالأحْزان هم آمده است. [34] . اللهوف صفحات ۱۷۷ و۱۷۸؛ مُثیرُالاَحزان صفحات ۳۵۹ و ۳۵۷. [35] . مصباح الزائر ۲۸۶؛ بشارة المصطفی ۷۴ و ۷۵. [36]. اقبال اعمال ۵۸۹؛ منتهی الآمال ۵۲۵؛ منتخب التّواریخ ۳۱۸؛ بررسی تاریخ عاشورا ۱۵۰؛ لؤلؤ ومرجان ۱۷۶. [37]. منتهی الآمال ۵۲۵؛ لؤلؤ ومرجان ۱۷۵؛ منتخب التّواریخ ۳۱۸. ( تمام مآخذ ما نیز نوشتهاند از شام به مدینه رفتند.) [38]. کامل بهائی ۶۴۴؛ جلاءالعیون ۶۲۱ ؛ بحارالأنوار ۴۵/۱۹۶؛ نفس المهموم ۴۱۸؛ منتهي الآمال۵۲۳ ؛ مقتل امام حسین ۲۵۷؛ منتخب التّواریخ ۳۱۷؛ ناسخ التّواریخ ۵۸۱ ؛ قمقام ۵۷۹ ؛ مهیج الأحزان ۷۱۶؛ مقتل مقرّم ۳۸۳. [39]. الارشاد ۲/۱۸۲؛ روضة الواعظین ۳۱۶؛ إعْلام الوَری ۳۵۶؛ بحارالأنوار۴۵/۱۹۶؛ جلاءالعیون ۶۲۱؛ منتهي الآمال ۵۲۳؛ مقتل امام حسین ۲۵۷ و۲۵۸؛ نفس المهموم ۴۱۸و۴۳۰؛ منتخب التّواریخ ۳۱۷؛ ناسخ التّواریخ ۵۸۱ ؛ قمقام ۵۷۹ و۵۸۰. [40]. حماسه حسینی ۱/۳۰؛ مهیج الأحزان ۷۵۳؛ لؤلؤ ومرجان ۱۸۴. [41]. مسارالشیعه۴۶؛ مصباح المتهجد ۷۳۰؛ العُدَدِ القَویّه۲۱۹؛ مصباح۵۱۰؛ اقبال الاعمال ۵۸۹؛ منتخب التّواریخ ۳۱۹؛ قمقام ۵۸۵؛ نفس المهموم ۴۳۴؛ مقتل مقرّم ۳۸۶و۳۹۷؛ منتهی الآمال ۵۲۵؛ مقتل جامع ۲/۱۵۵. توضیحات: در مصباح المتهجد شیخ طوسی آمده در بیستم صفر به مدینه رسیدند. [42]. البته در بعضی از این کتب هم به سال ۶۱ هـ اشاره نشده است به عنوان مثال شیخ مفید در مسارالشیعه پنج واقعه رخ داده در ماه صفر را اعلام کرده است « اول صفر سال ۱۲۱ هـ شهادت زید بن علی بن الحسین؛ سوم صفر سال ۱۱ هـ رحلت پیامبر، بیست و هشت صفر سال ۵۰ هـ شهادت امام حسن» همانگونه که مستحضر شدید شیخ مفید برای چهار مناسبت دیگر ذکر شده در کتابش سال را هم تعیین کرده است اما در این خصوص اصلاً اشاره ای به سال وقوع آن نکرده است و استنباط بنده این است که شیخ مفید تعمداً در این مورد خاص سال وقوع آن را اعلام نکرده و این موضوع جای تأمل دارد. [43]. مرحوم آیت الله قاضی طباطبایی حدود سی سال پس از وفات آیت الله محدّث نوری کتابی به اسم تحقیق در باره اوّل اربعین در جواب محدّث نوری نوشته است.که بعضی از استنادات و مآخذ او چون منتخب طریحی، نورالعین، تظلم الزهرا، دمعة الساکبه و... جای بحث دارد ( مراجعه شود به بحث کتب تحریفی در پایان کتاب ) بررسی و نقد پاسخهای مرحوم قاضی به کتاب لؤلؤ و مرجان، بحثی است مفصّل و خود به تنهایی کتابی خواهد شد از اینرو ما به جهت اختصار از طرح مباحث آن خوداری میکنیم. [44]. آیت الله شعرانی در صفحه ۳۷۵ نفس المهموم؛ مرحوم خراسانی در صفحه ۳۱۹ منتخب التّواریخ. [45] . الارشاد۲/۱۷۷؛ مُثیرُالأحْزان ۳۲۵؛ بحارالأنوار۴۵/۱۲۹؛ نفس المهموم ۳۸۳؛ منتهي الآمال ۵۰۵؛ ناسخ التّواریخ ۵۷۰؛ قمقام ۵۴۴ ؛ مقتل امام حسین ۲۴۱؛ منتخب التّواریخ ۱۸۴. [46]. وسائل الشیعه ۱۴/ ۴۷۸؛ بحارالأنوار۹۸/۱۰۶؛ دُرر الاخبار ۶۹۷ . (عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم، علامت های مومن (شیعه ) پنج چیز است: ۱- خواندن پنجاه ویک رکعت نماز در شبانه روز ۲- زیارت اربعین ۳- انگشتر به دست راست کردن ۴- پیشانی را در سجده بر خاک نهادن ۵- بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز ) [47] .. بیانات معظم له دردیدار با جمع کثیری از خانوادههای شهدای تهران۲۲/۸/۱۳۶۳به نقل از کتاب اشک باید راز دار باشد ص ۳۸. [48] . جهت کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص مراجعه فرمائید به کتب اربعین در فرهنگ اسلامی نوشته رضا تقوی دامغانی و اربعین در فرهنگ اهل بیت نوشته عبدالکریم پاک نیا. |